اعترافات يك محكوم به اعدام<<

انديشه هاي سياسي يك مجنون<<

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست                عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد

امروز كلي منت كشي كردم تا آخرش مينا رو راضي كردم كه يه چيزايي اينجا بنويسه ! واي چي ميشه ! حالا نمي دونين كه اگه عكسشو بزارم اينجا همتون غش ميكنين ! كونتورم 1000 تا 1000 تا مي پره ! (كونتر رو با لهجه درست تلفظ كنين !) به روش تليفون حسين درخشان!
 تا ساعت ۱۵:۲۰ زنده بودم